خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: یازدهمین روز از ماه معظم شعبان، سالروز میلاد مبارک حضرت علی اکبر(ع) است؛ طلوعی که در اشعار شاعران آئینی ایران زمین جلوهگری میکند. محسن رضوانی یکی از همین شاعران است که در شعر خود، ولادت آن امامزاده واجب التعظیم را، مانند طلوع دوباره حضرت رسول اعظم (ص) می بیند:
رُخَش سبزه ست و مویش مشکی و گونه ای زیبا
کأنّ المصطفی قد عادَ؛ یُولَد مَرّهً اُخری
یقین روح محمد رفته در جسم علی اکبر
اگر ما می پذیرفتیم مفهوم تناسخ را
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف، می شود مجنون
همینکه زاده ی لیلا هویدا می کند رخ را
سپاه شمرِکافرکیش، مات جلوه ی حُسنَش
سوار اسب خود، وقتی نمایان می کند رخ را
به جُرم چهره اش شد کُشته یا اسمش؟ نمی دانم
نمی فهمیم علت را؛ نمی یابیم پاسخ را
عطش، آتش شد اما با لب بابا گلستان شد
چنانکه آتش نمرود، ابراهیم تارخ را
شعر دیگر درباره این مناسبت فرخنده از آنِ اسماعیل تقوایی است که با اشاره به نامگذاری این عید مبارک به نام «روز جوان»، عیدیِ همه شیعیان را در ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) میبیند:
در بیت حسین بن علی جشن و سرور است
میلاد عزیزی ز سراپرده ی نور است
لیلا به شعف دست پدر داد پسر را
از چهره ی مولا غم و اندوه به دور است
او اکبر اولاد علی نام حسین است
برخلقت او خالق دادار فخور است
با دیدن رویَش همه در حال تحیّر
در چشم همه روی پیمبر به ظهور است
آتیه نشان داد که آقا علی اکبر
از حیث عمل در ره جدّش به عبور است
روزی که به دنیا زده پا، روز جوان است
تبریکِ همه در طبق شادی و شور است
تبریک بگو شیعه تو بر حضرت صاحب
عیدی ز سوی سرور ما اذن حضور است
این هم شعری از میلاد یعقوبی در سالروز این عید خجسته:
باده در جام دلم سرریز شد
سینه از عشق خدا لبریز شد
فصل اندوه و غم و غصه گذشت
لحظه هامان بس طرب انگیز شد
عرش حق آینه بندان، فرش نیز
کو به کو روشن، چراغ آویز شد
جرعه ای از باده ساقی به نوش
دیگ رحمت آمده امشب به جوش
سینه و طور تجلّا عجبا
ذره و وصف ز بیضا عجبا
قطره و وصل به دریا نه عجب
نم و توصیف ز دریا عجبا
تا که دیدند رخ چون نبی اش
همه گفتند خدایا عجبا
می زنم امشب ز مینای دگر
تا کشم تصویر زیبای دگر
آمده حُسنِ خُدای لَم یَزَل
چون پیمبر یا که مولای دگر
سر زده موسی ز طور دیگری
آمده امشب مسیحای دگر
نام زیبایش چو نام حیدر است
او علی سر تا به پا پیغمبر است
خانه ی خون خدا غوغا شده
گوییا که محشری برپا شده
این طرف مسرور گردیده علی
شادمان در آن طرف زهرا شده
خالق اکبر که اکبر داده است
هدیه بر حیدر، پیمبر داده است
ای طواف من به گرد روی تو
طاق محرابم خم ابروی تو
تو مُطهّر زاده ای مولای من
عالمی گردیده مست بوی تو
باب حاجات همه بر من نگر
آمدم با قلب پُر خون سوی تو
لحظه ای گیسوی خود را تاب ده
قطره ای ما را شراب ناب ده